رهبری تیم‌ها

چند تصور غلط

وقتی صحبت از رهبری تیم می شود، همه دوست دارند تا سینه سپر کنند و نقش رهبر را ایفا کنند. عموما بیشترمان فکر می کنیم رهبر کسی است که دیرتر از بقیه می آید، به بقیه دستوراتی می دهد و بعد برای استراحت و نوشیدن آب میوه تشریف می برد. ولی در واقع هم از نظر حجم کار و هم از نظر فشار و مسئولیت سخت ترین پست ممکن است. برای بحث از رهبری باید این سؤالات را مدنظر داشت: چگونه می توان برای تیم فضای مثبتی ایجاد کرد؟ سه وظیفه محوری رهبر تیم چیست؟ مهارت های مورد نیاز برای رهبری تیم کدامند؟ مهارت های مورد نیاز برای مربی گری اعضای تیم کدامند؟ موانع پیش روی رهبران چیست؟ چگونه می توان مهارت های رهبری را توسعه داد؟

رهبران باید بر هماهنگی، خلاقیت، مدیریت مشکلات، فعالیت‌ها، فضای عاطفی تیم (جو مثبت یا منفی)، توانمندسازی، قدرت و تعهد به تیم و سازمان تأثیرگذار باشند. رهبران باید فضای هیجانی مثبتی برای کار تیمی اثربخش ایجاد کنند. وقتی افراد هیجانات مثبت داشته باشند، خلاق ترعمل کرده و همکاری و نوع دوستی بیشتری دارند. در واقع رهبر باید خوش بینی ایجاد کند (خوش بینی نه به معنای آرمانگرایی رویایی و تخیلی، بلکه واقع گرایانه). باید ارتباطاتی را که در طی زمان رنگ اضطراب یا تنش به خود گرفته‌اند، از بین ببرد. همچنین آنها باید شوخ طبعی، بازخورد مثبت، اعتماد به نفس و اشتیاق اعضا را افزایش دهند. این امر از طریق اجتماعی سازی اعضای جدید، پیام هایی که در مورد سازمان می دهد و ایجاد ارتباطات با دیگر تیم ها و بخش های سازمان امکان پذیر خواهد بود. همچنین، جشن گرفتن پیروزی ها و قدردانی از زحمات یکدیگر بسیار حیاتی است.

سه وظیفه رهبر تیم

۱) ایجاد شرایطی که تیم قادر به انجام وظایف خود باشد: اولین وظیفه رهبر ایجاد شرایط مناسب، به معنای حصول اطمینان از وجود وظایف واضح و مشخص و منابع کافی برای انجام آن وظایف است. این امر بدین معناست که گاهی اوقات رهبر برای به دست آوردن بودجه مورد نیاز، ابزار و وسایل لازم، تجهیزات فناوری اطلاعات و مواردی از این قبیل باید وارد درگیری های سختی شود.

۲) ایجاد و ابقای تیم به منزله یک واحد اجرایی: رهبر باید مطمئن شود که اعضا از مهارت و توانایی لازم برخوردار هستند. همچنین تنوع مناسب باید در تیم برقرار شود. اگر اعضا، صرفا افرادی شبیه به رهبر باشند، اثربخشی و نوآوری در تیم وجود نخواهد داشت. رهبر باید با توسعه تصمیم گیری خوب، حل مشکل، مدیریت تعارض و بهبود شیوه های جدید انجام کار، فرایندهای تیمی ودر نتیجه اثربخشی عملکرد را ارتقا دهد. کار تیمی خوب به طور طبیعی اتفاق نمی افتد بلکه باید برای آن زحمت کشید.

۳) هدایت تیم و پشتیبانی از آن، به منظور دستیابی به موفقیت: مربیگری تیم عبارت است از تعاملات مستقیم با اعضا و کمی هماهنگی آنها برای این که بتوانند به صورت اثربخش به اهداف و دست یابند. رهبر باید با جهت دهی و حمایت، به تیم کمک کند تا کارش را با موفقیت انجام دهد و باید نسبت به فضای تیم و چگونگی تعاملات و کنش های متقابل اعضا هشیار باشد. رهبر باید بر روی این فرایندها تمرکز کند و به منظور برقراری کنش های بیشتر بین برخی اعضای ویژه تلاش کند.

خطاهای رهبران

 رهبران نباید خود را مصون از خطا و اشتباه بدانند. اعضای تیم هم نباید رهبران را بی خطا تصور کنند. چرا که حتی رهبران باهوش و خردمند نیز گاهی اوقات خطاهای ناشیانه ای انجام می دهند که پیامدهای ناگواری داشته است؛ اعتقادهای نادرستی که منجر به انجام رفتارهای ناشیانه می شود، عبارت اند از:

  1. خودبینی
  2. خود را دانای کل پنداشتن
  3. خود را قادر مطلق پنداشتن
  4. آسیب ناپذیری (این که رهبر تیم بپندارد که بابت خطاها و اشتباهاتش محاکمه نخواهد شد)
  5. جانبداری (حمایت از برخی از اعضا که منجر به درگیری در تیم می شود) پس رهبر تیم باید بکوشد از این گونه باورهای غلط شدیدا دوری کند.

توسعه مهارت های رهبری تیم

حداقل هر سال یک بار، رهبران باید در این مورد که در انجام وظایف خود چگونه هستند، از اعضا نظرخواهی کنند: تا چه حد توانسته‌ام برای شما هدف روشنی ایجاد کنم؟ آیا نسبت به کاری که انجام می‌دهید، انگیزش و هیجان دارید؟ وظایف تا چه حد چالشی هستند و مهارت های ما چقدر ضروری می‌باشند؟ کاری که انجام می‌دهیم، چگونه چالشی تر و برانگیزاننده تر خواهد شد؟ تا چه میزان برای موفقیت شما، اختیار لازم را تفویض می‌کنم؟ تا چه حد به شما در مورد چگونگی عملکرد تیم اطلاعات می‌دهم؟ آیا مداخلات من برای تیم مناسب و به موقع است یا اینکه همیشه یا گاهی کار تیم را مختل می کنم؟ آیا برای انجام اثربخشی به اندازه کافی عضو داریم؟ چه مقدار اطلاعات، تجهیزات و آموزش های لازم برای انجام وظیفه در اختیار داریم؟ چقدر از پاداش های تیمی که به دست می آورید، رضایت دارید؟

با گرفتن پاسخ این سؤالات از اعضای تیم تان هم نقاط قوت تان را خواهید فهمید و هم نقاط ضعف تان. بدیهی است که باید نقاط قوت تان را افزایش و نقاط ضعف تان را با آموزش و تلاش کاهش دهید!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *